آرشیو از دیدگاه شعرا
-
0
اشعار وفات حضرت خدیجه (س) – دیگر در این خانه برایم همدمی نیست
دیگر در این خانه برایم همدمی نیستبی مادریِّ فاطمه داغ کمی نیست بعد از تو این خانه گرفته رنگ ماتمبالاتر از بغض گل یاسم غمی نیست همراه سختیهای احمد یا […] -
0
اشعار وفات حضرت خدیجه (س) – من از آغاز دین،دین محمّد را که دیدم
من از آغاز دین،دین محمّد را که دیدمفداییاش شدم عشق نبوت را خریدم به دل مُهرش نهادمبه پایش دل فتادم همیشه شد مرادمخداحافظ محمّد(۲ به خانه تا که میآمد نبی […] -
0
اشعار وفات حضرت خدیجه (س) – به تن زخمی من روح مداوا دادی
به تن زخمی من روح مداوا دادیقوت قلب نبی جان مرا نا دادی تلخی سنگ به لبخند تو شیرین می شدغم دلواپسی ام را به دلت جا دادی سالها عمر […] -
0
اشعار وفات حضرت خدیجه (س) – ای بانویی که زنده شد عصمت ز نام تو
ای بانویی که زنده شد عصمت ز نام توپیک خداست حامل عرض سلام تو ای آفتاب لم یزلی همنشین تانای کوثر بهشت نبی هم کلام تو بیت الحرام معتکف مسجد […] -
0
اشعار وفات حضرت خدیجه (س) – در مقام زن ولی مردانگی قانون توست
در مقام زن ولی مردانگی قانون توستتا قیامت هر کجا مؤمن بوَد، ممنون توست بردباری، صبر، دینداری همه مرهون توستهر که از اسلام دارد بهرهای، مدیون توست مصطفی ز آغاز، […] -
0
اشعار وفات حضرت خدیجه (س) – حامی و یار دینی ، بی مثل و بی قرینی
حامی و یار دینی ، بی مثل و بی قرینیهمسنگر پیمبر ، تو اُمّ مؤمنینی یا حضرت خدیجه یا حضرت خدیجه****** قربان یا رب ِ تو ، دل اهل مذهب […] -
0
اشعار وفات حضرت خدیجه (س) – از آسمان دین ، باران غم بارد
از آسمان دین ، باران غم بارددل همه یاران ، حال عزا دارد دلها بسوزد از ، چشم تر زهرافدایی اسلام ، شد مادر زهرا واویلا واویلا****** مادر ببین چشمم […] -
0
اشعار در مدح حضرت خدیجه سلام الله علیها
مدح حضرت خدیجه سلام الله علیهاشاعر: میثم (غلامرضا سازگار) ای داده به عصمت شرف و نام خدیجه ای بسته به طوفت فلک اِحرام خدیجه ای همسر پیغمبر اسلامخدیجه ای عصمت […] -
0
شعر مولودی و مداحی در مورد حضرت خدیجه – مادر، تو که داری می ری به سفر
مشخصاتمناسبت رحلتسبک ولادتیقالب آهنگینشاعر ناشناسمتن شعرمادر، تو که داری می ری به سفریه نیگا کن به حال پدر( منم و چشمای شده تر (منو ببر ۳ بی تو خونمون غرق […] -
0
خدیجه در کلام شعرا متن شعر
امشب پدر می دید کوثر گریه می کردزهرا به روی قبر مادر گریه می کردخاک مزار مادرش را می گرفت وبا دست خود می ریخت بر سر گریه می کردیاد […]