آرشیو از دیدگاه شعرا

امشب پدر می دید کوثر گریه می کردزهرا به روی قبر مادر گریه می کردخاک مزار مادرش را می گرفت وبا دست خود می ریخت بر سر گریه می کردیاد […]

ادامه ...

اسلام محمد را یاوری توتجلّی نور داوری مادر امامت را مادری ، مادری ، مادریهمسر و یار نبی یا سیّدتی برنبی ذکر لبی یا سیّدتیتو الگوی زینبی یا سیّدتی اُمّ […]

ادامه ...

ادامه ...

امشب خدیجه با تو ای اسماء وصیت می کندای آشنایم ، بشنو نوایمپیامک ۶برگرفته از کتاب بانک کتب و مقالات حضرت خدیجه کبری علیها السلام

ادامه ...

شعر در مدح حضرت خدیجه (س) – قصیده‏ى غرّا محصول ابر جان تو باران کوثر است‏ بانو اگر نباشى خورشید ابتر است‏ ز خم ضرورت است نگاهى طلوع کن‏ بر […]

ادامه ...

همچنان موجی که بر یک صخره خود را بشکندجای دارد از هجوم غم دل ما بشکند باز طوفان غمی آمد که با غوغای خودکشتی دل را میان موج دریا بشکند […]

ادامه ...

لحظاتی که نشستی بغل بستر مناین قَدَر گریه نکن فاطمه جان در بر من دیدن اشک تو والله برایم سخت استپس عذابم نده در این نفس آخر من تو اجازه […]

ادامه ...

هجر تو قاتل من غمدیده دختر استغصه مخور به حال پدر چونکه بعد توزهرای کوچک توبرایش چو مادر استدر سرزمین شعب ابی طالب از محناکنون ز اوج داغ و عزای […]

ادامه ...

مادر مهربونم ، نزن آتیش بجونممرو ای مادر من مرو ای مادر من – آخر ای پرستوی شکسته پرحالا که میری سفر منم ببربی تو تنها و غریب میشه بابابی […]

ادامه ...

مادر سلام حال غریبت چگونه است؟مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟ حالی غریب داری و در فکر رفتنیدردی به سینه داری و حرفی نمی زنی داری برای رفتن خود […]

ادامه ...